نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: عاشقانه زیر باران ....

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    567
    نوشته ها
    445
    پسندیده
    147
    مورد پسند : 405 بار در 253 پست
    Linux Chrome 74.0.3729.112

    عاشقانه زیر باران ....

    زیر باران...

    بوی باران که می آید ،
    عطر فرح بخشش در سراپایوجودم می پیچد ،
    دلم از گریه آسمان می گیرد...چه لذتی دارد وقتی با باران هم صدا شوی
    گریه اترا بر گردن اشک های آسمان بیندازی
    و از صمیمقلب آرزو کنی....
    چه لذتی دارد
    وقتی بهانه خیس شدنت نداشتنچتر باشد ،
    چه لحظه بی نظیری است
    وقتی اسمان با همه بزرگیش شجاعت گریستن دارد.
    چه زیبا می شود اگر زیر باران باشی و راه دراز شود
    چه آرامشی است
    صدای پر از التماس کوبیدن بارانروی پنجره
    وقتی که هم صدا می طلبد....
    و چه عاشقانه است زیر باران
    کنار کسی که
    عاشقانه دوستش داری قدم بزنی....


  2. کاربر مقابل پست *Arezoo* عزیز را پسندیده است:

    Anoosh (06-03-2019)

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    567
    نوشته ها
    445
    پسندیده
    147
    مورد پسند : 405 بار در 253 پست
    Linux Chrome 74.0.3729.112
    در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
    می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
    می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
    چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
    باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است
    باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست
    شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
    یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست
    چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی
    دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیست
    وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو
    پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست
    می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
    باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست

  4. 2 کاربر پست *Arezoo* عزیز را پسندیده اند .

    Anoosh (06-03-2019)

  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2019
    شماره عضویت
    8105
    نوشته ها
    545
    پسندیده
    948
    مورد پسند : 484 بار در 294 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    Linux Chrome 74.0.3729.157


    رنگ غریب گیسویت را
    بگذار آفتاب شرابی کند
    آن گاه اگر کسی
    در سکر گیسوان تو تردید کرد
    چشمانت
    خورشید را که مست است
    با غمزه­ ای فصیح نشان خواهد داد

    خم شو به سوی من
    گیسوی خود را بباران
    زیباست گیسوانت
    مانند بی نیازی آهو
    در چارسوق عطاران

    خم شو به سوی من
    این باد خشمگین
    از غارت بهار تو و من برمی­گردد
    حتا شکوفه­ ای را
    زین باد پس گرفتن
    غنیمتی ست

    •بگذار رنگ­ها را
    از باد پس بگیریم
    آن­گاه پیراهنی بپوش که دنیا را
    در چشم­های عاشق من آبی کند
    و شک مکن که عشق کجایی ست
    این سیب سرخ شاید
    در چشم مه گرفته­ ی تو
    خاکستری ست
    اما
    زن بعید
    چه خواهی کرد
    با مرد عاشقی که دلش را
    این گونه در خلوص
    به چشم­های شکاکت می بخشد

    حسین منزوی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن