از این سرزمین بروید!
ما هرگزدخترانمان را زنده به گور نکرده بودیم.
این شما بودیدکه با لهجهی شمشیر میخواندیدو
زنان به چشمتانکنیزکانی در مدارِ مطبخ و بستر بودند.
چگونه هر روزبه کفِ دستهایی که قاتلِ زیبایی اندخیره میمانیدو کودکانتان را نوازش میکنیدبا آنها؟
دستهایی که آرایشِ زنان رابا اسید از صورتهاشان پاک میکنندتا کشوری با مردمِ بیچهره بسازند.
از این سرزمین بروید!
ما قرنهاست در اقیانوسِ اسید زندگی میکنیم.
کاسهی اسیدتاناز نیزهی «چنگیز» وقدارهی «اسکندر» خطرناکتر نیستند.
دوباره از خاکسترِ خود به دنیا میآییمو زنهای زیبای دیگریدر این سرزمین هستندکه با گیسوی رها در بادشانپرچم بسازند...
(یغما گلرویی)