مجموعه: اعمال مستحبی





ذکر از جمله عبادت های خداوند است






به دلیل اینکه عوامل غفلت در زندگى مادى بسیار زیاد و تیرهاى تحریک شیاطین از هر سو به طرف انسان پرتاب می شود براى مبارزه با آن راهى جز" ذكر كثیر" نیست. میتوان « ذکر کثیر» را در درجات مختلفی دسته بندی کرد.


یکى از زیباترین جلوه هاى رابطه عاشقانه با خدا و اساسى ‏ترین راه‌هاى سیر و سلوک، ذکر و یاد خداست؛ از این جهت است که خداوند بلندمرتبه بندگان مؤمن خود را به ذکر زیاد سفارش ميکند:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً».[1].



انواع و درجات ذکر
از آن جا که ذکر از جمله عبادت های خداوند است؛ مثل ديگر عبادات به انواع متعددی تقسیم می شود؛ مانند ذکر عام و ذکر خاص؛ ذکر عام اختصاص به موجود معینی ندارد، بلکه در هر چیزی یافت می شود، یعنی تمام اشیاء با یاد خدا به سر می برند. ذکر خاص، ویژۀ نوع معین از مخلوقات است؛ مثل یادآوری خاص فرشته یا خاص انسان. ذکر گاهی قلبی و گاهی زبانی است، اما اینگونه تقسیمی مختص انسان نیست؛ برای این که موجودات دارای شعور ديگر هم گاهی به یاد خدا هستند که همان ذکر قلب آنها است و گاهی به زبان اختصاصی خود به نام و یاد خدا به ذکرند که همان ذکر زبانی آنها است.




ذکر کثیر چیست؟
به دلیل اینکهعوامل غفلت در زندگى مادى بسیار زیادند و تیرهاى تحریک شیاطین از هر سو به طرف انسان پرتاب می شود براى مبارزه با آن راهى جز"ذكر كثیر" نیست." ذكر كثیر" به معنى واقعى كلمه یعنى" توجه با تمام وجود به خداوند" نه تنها با زبان و لقلقه لسان. ذكر كثیرى كه در تمامی اعمال انسان پرتوافكن باشد، و نور و روشنایى بر آن ها بپاشد. به این ترتیب قرآن تمامی مؤمنان را در این آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً» مکلف مى كند كه در همه حال به یاد خدا باشید. در زمان نیایش یاد وی كنید و حضور قلب و خلوص داشته باشید.




« ذکر کثیر» به معناى واقعى کلمه؛ یعنى توجه به خداوند با تمام وجود، در تمام حالات؛ ذکر کثیرى که در تمامی اعمال و رفتار انسان تجلي پیدا کند؛ به هنگام نیایش با حضور قلب و اخلاص؛ به موقع نعمت با یاد خدا و شکرگزاری؛ در هنگام گرفتاری و سختی های با صبر و شکیبایی؛ و....




با توجه به این معنا است که پیغمبر اکرم( ص) در پاسخ به پرسشی در رابطه با اینکه در روز رستاخیز کدامیک از انسانها از مقام والاتری برخوردارند؟ پاسخ فرمود:آن ها که خدا را بسیار یاد ميکنند :«اى العباد افضل درجة عند اللَّه یوم القیامة؟ الذاکرون اللَّه کثیرا».[ 2]

با این وجود ارزیابی اینکه چه کسی بیش تر از سایرین به یاد خدا است، امری نسبي خواهد بود؛ یعنی شخصی میتواند در قیاس با بعضی اشخاص، بیش تر از آنان به یاد خدا باشد، ولی در عین حال گروهی ديگر هم وجود داشته باشند که بیش تر از وی به یاد خدا هستند. در همین راستا میتوان « ذکر کثیر» را در درجات مختلفی دسته بندی کرد و روایات و گزارش هایی که در این مورد آمده و اختلاف هایی با هم دارند، به احتمال زیاد ناظر به همین تفاوت ها و ظرفیت ها در اشخاص ميباشند .








برخی معتقدند منظور از یادآوری کثیر، تسبیح حضرت زهرا (س) است



به هر حال، مفسران قرآن با بهره گیری از روایات وارده در تعبیر آیه بالا، مصادیقی را بعنوان ذکر کثیر معرفی کرده اند؛ من جمله گفته اند منظور از ذکر کثیر آن است که:
1. بنده هیچوقت خدا را فراموش نکند. بر اساس این معنی، هدف از ذکر کثیر، توجه قلبى است که مؤمن بایستى مدام و در تمامی حال به یاد حق تعالى باشد؛ برای این که که یادآوری زبانی دائمى نمی شود.




2. منظور از ذکر کثیر آن است که انسان به یاد اسما و صفت های حسنای الهی‏ هم باشد.

3. ذکر کثیر آن است که در همه حال بگوید: «سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر».[ 3]

4. هر موقع بنده در شبانه روز صد بار به یاد خدا باشد، ذکر کثیر نموده است :« عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع... قَالَ إِذَا ذَکَرَ الْعَبْدُ رَبَّهُ فِی الْیَوْمِ مِائَةَ مَرَّةٍ کَانَ ذَلِکَ کَثِیراً».[ 4]

5. از امام صادق( ع) سؤال شد، کم ترین مقدار ذکر کثیر چیست؟ فرمود: گفتن سی مرتبه تسبیح[ 5] پس از هر نماز است: « قُلْتُ:مَا أَدْنَى الذِّکْرِ الْکَثِیرِ؟ فَقَالَ التَّسْبِیحُ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ ثَلَاثِینَ مَرَّةً».[ 6]

6. منظور از یادآوری کثیر، تسبیح حضرت زهرا (س) است: « تَسْبِیحُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ع مِنَ الذِّکْرِ الْکَثِیرِ» ؛[ 7] یعنی کسی که تسبیحات حضرت زهرا (س) را بگوید، جزء کسانی است که خدا را بسیار یاد نموده است .

گفتنی است که از ابن عبّاس نقل شده است: هر دستورى را که خداوند مقرّر فرموده، حدّ و حدودى دارد، و به هنگام عذر، ساقط ميشود ، مگر ذکر خدا که نه محدود است، نه عذرى براى ترک آن وجود دارد .[ 8]

به هر حال، ذکر کثیر مفهومی بزرگ و نسبي دارد که کلیه ی آنچه را که بعنوان مصداق بیان شده ، در بر می گیرد و با آن قابل جمع است.







پی نوشت
--------------------------------



[1]. احزاب، 41.
[2]. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق، تعلیق، شاکر، أحمد محمد، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 5، ص 458، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق؛ شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق، الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف، ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج 18، ص 248، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[3]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏8، ص 568، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. اشعری قمی، احمد بن محمد بن عیسی، النوادر، ص 137، قم، مدرسة الإمام المهدی(عج)، چاپ اول، 1408ق.
[5]. ر. ک: پاسخ 36187.
[6]. حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 169، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1413ق.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 500، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[8]. طبرى محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏22، ص 13، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.