در پای عشقم جان بده، جان چیست، بیش از آن بده
گر بنده ی فرمانبری، از جان پی فرمان برو
امشب چو شمع روشنم، سر می کشد جان از تنم
جان ِ برون از تن منم، خامُش بیا سوزان برو
امشب سراپا مستیم، جام شراب هستیم
سرکش مرا وَزْکوی من افتان برو؟ خیزان برو
در پای عشقم جان بده، جان چیست، بیش از آن بده
گر بنده ی فرمانبری، از جان پی فرمان برو
امشب چو شمع روشنم، سر می کشد جان از تنم
جان ِ برون از تن منم، خامُش بیا سوزان برو
امشب سراپا مستیم، جام شراب هستیم
سرکش مرا وَزْکوی من افتان برو؟ خیزان برو
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
در روزن دلم نظری کن چو آفتاب
تا آسمان نگوید کان ماه بی وفاست
در قفس خیال تو
تکیه زنم به انتظار
تا تو بشکنی قفس پر بکشم به سوی تو
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.