سال‌های زیادی گذشت تا بفهمم زندگی شوخیِ به اشتباه جدی گرفته شده ماستو به اندازه خواستن‌های ما بخیلو به اندازه نخواستن‌های ما دست و دلبازو از هیچ کس هیچ چیز بعید نیست همان قدر که از روزگار!فهمیده‌ام بعضی قرص اعصاب مصرف می‌کنندبعضی چهار اثر از اسکاول شین می‌خوانند و انرژی مثبت جذب می‌کنندبعضی دعا می‌کنند و منتظر معجزه می‌مانندبعضی هم هیچ غلطی نمی‌کنند به ریش بقیه می‌خندند.فهمیده‌ام گاهی کارکرد یک " آغوش " به مراتب اثر بخش‌تر از قرص اعصاب و الکل و مخدر و دعا و چهار اثر از اسکاول شین است.فهمیده‌ام اغلب آنهایی که حرف می‌زنند معمولا در عمل لنگ می‌زنند.فهمیده‌ام کتاب خواندن بهتر از نخواندن‌اش است اما باید برای سطر سطر این آگاهی منتظر رنج‌های مضاعفی باشی.می‌دانم اندازه عشق‌ها و زخم‌ها و دلتنگی‌هایی که دچارش می‌شوی شب بیداری‌هایت کش خواهد آمد و قرص خواب، بی‌مروتی زبان نفهم است که کارش را بلد نیست.یاد گرفته‌ام بلد می‌شوی خودت را و همان قدر که بلد می‌شوی خودت را خسته می‌شوی از خودتو همان قدر که خسته می‌شوی از خودت سماجت می‌کنی به بودنو همان قدر که سماجت می‌کنی به بودن دیگر از نبودن نمی‌هراسی.یاد گرفته‌ام خیلی چیزها که حتی فکرش را نمی‌کنی از طریق ژن منتقل می‌شود، مثل دوست داشتنِ خودو توی لعنتی ممکن است وارث این ژن لعنتی نباشی، آن وقت مجبوری آن را با میخ طویله توی مغز و روح‌ات فرو کنی.یاد گرفته‌ام تا آخر این عمر لامصب قرار است یاد بگیری و امتحان شوی و باز آن لحظه آخر هیچ بعید نیست که یک گاف بزرگ بدهی.یاد گرفته‌ام گاهی نه می‌توانی به تمامی مومن شوی نه به تمامی مشرک، پس ترجیح می‌دهی بی‌خیال شانس و قسمت و مصلحت، مسئولیت گندهایی را که می‌زنی، حتی گندهایی را که دیگران به زندگی ات می‌زنند خودت به عهده بگیری و خواستنی‌هایت را از خودت بخواهی تا کلاه‌ات با پرودگار توی هم نرود.با همه این تفاسیر به قول یک دوست، امید آخرین چیزی‌ست که می‌میرد و شاید به همین خاطر است که همچنان ادامه می‌دهی و ادامه می‌دهی و ادامه می‌دهی.و یاد گرفته‌ام که بعد از این همه سال زندگی هیچ چیز یاد نگرفته‌امهیچ‌ چیز #پریسا_زابلی_پور