خطرناک
سروده:راشدانصاری(خالوراشد)


روز و شب با خودت نرو هی ور
با تو هستم،بله، شما...دختر !


قلب تو گر چه واقعا پاک است
خواهرم، خوشگلی خطرناک است!


با چنان تیپ و این چنین ترکیب
صورتی مثل کاغذ تذهیب،


وقتی از خانه می زنی بیرون
مرد صد ساله می شود دلخون!


متلک بشنوی تو از حالا
از جوان های بی سر و بی پا


آن یکی با دروغ و صد نیرنگ
می دهد وعده های خوب و قشنگ


دیگری گویدت که جانی تو
گز شیرین اصفهانی تو !


پیرمردی یواشکی از پشت
گوید این دخترک مرا هم کشت...


نم نمک می روی ز راه به در
با همین گفته ها شوی خرتر !
*
سادگی بعد ازین نمی صرفه
من فدای چشات بشم حرفه


سادگی هاتو یک کمی کم کن
تو خیابون حواستو جم کن !


(جمع ما شد اگر که جم، به درک
یا که شد قافیه کلم ، به درک!)


گیرهای سه پیچ را ول کن
خوشگلم، فکر این اراذل کن


این جوان ها تمام ناجورند
آی ماهی ! بپا همه تورند


پلویی می شوی به یک دوری
سی دی ات پخش می شود فوری


می شوی نقل محفل مردم
سبب عیش کامل مردم


آبرویت به باد خواهد رفت
نه یه خورده! زیاد خواهد رفت
*
کار من نیست تا کنم خواهر،
امر معروف و نهی از منکر


قصد من نیست تا کنم کیفی
منتها چون که دیدمت حیفی،


گفتم این را بپرسم ای زیبا
که اگر فکر شوهری حالا...؟!


گر چه ناراحتی تو از دستم
من خودم "کیس" قابلی هستم!
خالوراشد