آرى; آنگاه که نمى توان گفت و شنید, باید سرود. شعر, کلمات سنگین و تراشیده را به رقص مى آورد و همراه روح شاعر که در سماع جاوید است, به حرکت درمى آید. بسا مضامین و دریافت هاى نو که جز به مدد این زبان نمى توان گفت و چه بسیار مفاهیم بلند عارفانه که جز به صید این کمند درنمى آیند. دستى که مى تواند قلم را به هرسو بچرخاند و پى درپى مضمون بیافریند, اگر به دیار مستى رسد, جز آنکه خود و قلم را به توفان هیجانات روحى بسپارد, چاره ندارد و آنجاست که باید بى حرف و صوت, سخن بگوید:

اى خدا! جان را تو بنما آن مقام

کاندر آنجا بى حرف مى رُوید کلام