برگ میریزد ولی پاییز نیست
باد یا طوفان نسیمی نیز نیست
چند سالی که از ره میرسد
نو بهارانی که شورانگیز نیست
بر گل پژمرد شبنم مرد وای
ناله ی بلبِل جنون امیز نیست
زیر پلک شب هزاران حیله است
حیله هایش ساده و ناچیز نیست
بی صداها را به یغما میبرد
انکه نامش خوب وچون چنگیز نیست
یک نفر فریاد گنگی میزند
این ناله ناله ی شبخیز نیست
اه میترسم خدایا رحم کن
جز به درگاه تو دست اوزز نیست