هر چند بهشت صد کرامت دارد
مرغ و می و حورسرو قامت دارد
ساقی بده این باده ی گلرنگ به نقد
کان نسیه ی او سر به قیامت دارد



ارزوی دلم را به چمن هاگفتم
گره ای را که زدم امدنت باز کند

سیزده امد و من بهاری نشدم
تو بیا تا دل من سال خود اغاز کند