من،
روز خویش را
با آفتاب روی تو ،
کز مشرق ِ خیال دمیده ست
آغاز می کنم.
من
با تو می نویسم و می خوانم
من با تو راه می روم و حرف می زنم
وز شوقِ این محال :
که دستم به دست توست!
من، جای راه رفتن،
پرواز می کنم !