مشاعره كاربران يكپارس

[!!yalda!!]

در دايره قسمت ما نقطه ي تسليميم

لطف آنچه تو انديشي حكم آنچه تو فرمايي

[*somaye*]

یافتم روشندلی، از گریه های نیمه شب خاطری چون صبح دارم، از صفای نیمه شب

[!!yalda!!]

با عقل، آب عشق به يک جو نمي رود

بيچاره من که ساخته از آب و آتشم

[*somaye*]

ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم

[forogh]

ما گنهکاریم،آری جرم ما هم عاشقی است

آری اما آنکه آدم هست و عاشق نیست ،کیست؟

زندگی بی عشق، اگر باشد، همان جان کندن است

دم به دم جان کندن ای دل کار دشواری است،نیست؟

[roozbehrah]

تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق
تا حدیث عاشقی و عشق باشد در جهان
نام من بادا نوشته بر سر دیوان عشق

[*somaye*]

قلم بنویس دردم را, که در دل دردها دارم

قلم بنویس ازحالم, که امشب غصه هادارم

قلم بنویس ازعمرم, که عمری خون دل خوردم

قلم ای کاش چون زادم, همان دم نیز میمردم

قلم بنویس از هجران و از هجر فراق یار

قلم بنویس درد دل, چو دارم درد دل بسیار...!!!

[melodi]

روزگاریست در این کوچه گرفتار توام

با خبر باش که در حسرت دیدار تو ام

گفته بودی که طبیب دل هر بیماری

پس طبیب دل من باش که بیمار تو ام

[محمد]

ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست
کز تو به دیگران نتوان برد داوری

[!!yalda!!]

یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم هر چند در این عهد خریدار ندارد