- نم باران، لب دریا، غم تو، تنگ غروب
- حالا که بها رآمده و پنجره باز است
- هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
- زیر بارون بود...
- وقتی کسی رو دوست دارید چه ......
- نمی بخشم نمی بخشم
- رویای خاموش
- مپرس از مــن چرا در پیله ی مهرِ تــو محبوسم
- بوی نان تازه میخواهد دلم بوسه ای بامزه میخواهد دلم
- باران برای تو می بارد
- ❣ 🌹 دل سپردن از توباشد
- من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم از آن گرگی...
- این روزها به جای” شرافت” از انسان ها فقط” شر” و ” آفت” می بینی !
- دلبری٬ با دلبری دل از کفم دزدید و رفت
- ستاره کور
- ساعت گیج زمان میزند پی در پی زنگ...
- بآز آیَــــــد بھ کَنعآن غَم مَخـــــور....
- پریشان تو ام هرچند می دانم نمی دانی چه حالی دارد ای گیسوکمند من پریشانی
- گهی فقط به تماشای تو بسنده کنم
- حضرت عشق...
- دردهای من...
- عجب صبری خدادارد...
- خلیج فارس
- آسمان مال من است...
- شاد باش خداوند در فکر دادن چیزبهتری به تو می باشد . . .
- وقتی نگاهم می کنی می خوانم از بیداریت صبح هزاران دشت را
- یادمان باشد.........
- پر میکشم از پنجره ی خواب تو تا تو هر شب من و دیدار،در این پنجره با تو
- خانه دوست کجاست.”
- گفته بودم " بعد ازین باید فراموشش کنم" دیدمش وز یاد بردم گفته های خویش را......
- ای ســـیب ســـرخ غلت زنان در مســــیر رود یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است
- نھ مرا خواب بھ چشم و نھ مرا دل در دســت 😶 ⚘ چشم و دل هر دو بھ رخسار تـو آشفته و مست
- لحظه ای افتاد چشمانت به چشمانم ولی .. از نگاهت همچنان مستم ولی آیا تو هم ..
- کاش ادمی ناراحت شه، دلش بگیره، گریه کنه ولی.....
- آن لحظه ها که مات ... در انزوای خویش
- دل خود چون به سر زلف تو دیدم ،گفتم:
- آنقدر دیر آمدی تا عاقبت #پاییز شد
- باورکن از این میکده ها کار گذشته...
- تو ميدانی که من دلواپس فردای خود هستم مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را....
- تو ميدانی که من دلواپس فردای خود هستم مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را....
- ما شقایق های باران خورده ایم
- گوهر مخزن اسرار همان است که بود
- جواب نامه ام از بس ، ز جانان دیر می آید جوان گر می رود قاصد ، زکویش پیر می آید
- ما همین بوده و هستیم ...
- بیت بعدی بگو.....
- تماشایی ترین تصویر ...
- دو بیتی های نگار
- گرسینه شود تنگ...
- شعر و شیدایی ....قلم بارونی من
- قهر چشمانت دلم را تکّه تکّه می کند گر نباشی در وجودم درد چکّه می کند
- باز هم مجنون شدم لیلا بیا و ناز کن شیطنت کن عشوه کن افسونگری آغاز کن
- مست شعرت کن مرا تاگونه ام راترکنی تا که من راازطریق چشم ها باور کنی
- عشق ویرانگر او در دلم اردو زده است هرچه من قلب هدف را نزدم او زده است
- چشمهایت دو سه تا بچه کبوتر دارد نفست خوب ترین حالت باور دارد
- همیشه با خودم هستی ، میان چشم و در سینه تو را هر لحظه می فهمم ، تو یک احساس زیبایی
- یک شب ستاره های ترا دانه چین کنم
- هرچند ازاین دوری و چشمان قشنگت گله داریم...
- اتاقی خواهم ساخت...
- آن قوی زیبا بمیرد...
- دردلت یک غم زیباست دلم می گوید خسته از شاید واماست دلم میکوید
- دوباره "می سرایمت " اینبار در "کوچه باغی" که
- عجب رسمیه رسم زمونه....
- تا اینه رفتم که بگیرم خبر از خویش دیدم که ان اینه هم جزتوکسی نیست
- آمدی پهلو به پهلویم نشستی بارها
- مگر دريا دلی داند كه ما را، چه توفان ها ست در اين سينه تنگ !
- تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را..
- پاييز را دوست دارم..
- من آن بانوی "پاییزم"...
- در شبی از شب های پاییزی من می میرم
- پای یک مسجد متروک بنای ده ماست نو تر از منظره ها مقبره های ده ماست
- ﻧﮕﻬﺖ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺘﯽ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺒﺴﺘﻢ
- توچقدربایدی...
- در غلغله ی جمعی و تنها شده ای باز
- برای همنفس شدن، نفس هدر نمی دهم ببین چگونه از همه، به نام تو بریده ام
- مهر پاکان در میان جان نشان دل مده الا به مهر دل خوشان
- تو گواه باش خواجه که ز توبه ، توبه کردم
- اشعاراستاد شهریار
- گاهی دلم برای خودم تنگ میشود...
- سرنوشت....
- آنقدر حس قشنگی است که باران بزند باد بر شـاخــه سـرسبـــز درختــان بزند
- آفت ِجان منی دل به تو دادن غلط است گرچه شیرینی و ناخواسته فرهاد شدم
- از صدای گذر اب چنان میفهمم تندتر از اب روان عمر گران میگذرد
- خزان
- صبح و موهای رها در باد میچسبد عجیب
- تو زمن بی خبری , من ز تو ویران شده ام در پی بوی خوشت گلشن و ریحان شده ام
- گفته بودی که:«چرا محو تماشای منی؟
- الهی دانایی ده که در راه نیفتم و بینایی ده که در چاه نیفتم
- گر تن بدهی ...دل ندهی کار خراب است
- من، در آن لحظه كه چشم تو به من می نگرد
- آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست؟
- خانمان سوز بوَد آتش ِ آهی گاهی ناله ای می شکند پشتِ سپاهی گاهی
- همه هست آرزويم كه ببينم از تو رويي چه زيان ترا كه من هم برسم به آرزويي
- هــــر كه دلارام ديــد، از دلــش آرام رفت چشم ندارد خلاص، هركه درين دام رفت
- دلتنگم و با هيچ كسم ميل سخن نيست كس در همه آفاق به دلتنگي من نيست
- ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیــــم امید ز هر کــــس که بریدیم ، بریدیـــــم
- حالمان بد نیست غم کم می خوریم
- با من بمان که حال دلم رو براه نیست، شام کسی به قدر طلوعم سیاه نیست!
- به باران ها چه کسی یاد می دهد
- سخنان بزرگان1
- چه ها میماند؟؟
- بگذار بی تو راه بروم
- قول دادم به خودم غصه تراشی نکنم
- قربان دلت ؛نام گلت؛ چهره ی نازت پایا نفست ؛ خنده لبت؛ نغمه ی سازت
- از راه دوری آمدم،آغوش خود را باز کن چرخی بزن دور و بَرَم،قدری برایم ناز کن
- هرشب از دوری تو گونه ی زردم خیس است
- آدم از دست خودش سیرشود میمیرد...
- ببارباران...
- دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست آن جا كه باید دل به دریا زد همین جاست
- ازعشق خسته میشوی اما خلاص نه...
- اشعار رهی معیری
- اشعار وحشی بافقی
- این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
- انقدر بی مقدمه... #عاشقت شدم... که هیچ ناشرے... کتابم را... چاپ نکــــرد...!!!
- من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم
- جانی و جهانی و جهان با تو خوش است ور زخم زنی زخم سنان با تو خوش است
- هر شب یک بیت شعر
- دزدکی از لای درزِ در نگاهت می کنم
- بی تو پُر از گریه ام، ابرم، ابر بهارم،
- تو کجا؟ کوچه کجا؟ پنجره ی باز کجا؟
- من چه از عمرم بهار گرفته ام
- ساقیا برخیز و درده جام را
- جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
- زیباست وقتی قلبـــــــی داری کـــه :
- تمام من چکیده شد کنارِ بیت آخرم
- زندگی کن
- شمعی فروخت چهره که پروانه تو بود
- زندگی کوشش و راهی شدن است
- کعبه و بتخانه يکيست
- از رویاهای بچگیم فقط بزرگ شدنم تحقق پیدا کرد
- حس عجیب
- کعبه و بتخانه يکيست !
- مرا دریاب من خوبم
- به کرانه های معنی نرسد سخن چه گویم
- نگاهت میكنم خاموش و خاموشی زبان دارد
- دل من تنگ بلوریست که یک ماهی قرمز دارد
- زير باران بيا قدم بزنيم
- همه اينو مي دونن
- با خداي خويش
- در تلاش شب که ابر تیره می بارد
- بزن باران بهاران فصل خون است
- بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
- زیر این چترهای سرخ و سیاه
- زلفش را به باد و داده مارا هم به باد
- سروی بودم
- گرچه شب تاریک است
- سر گذ شت دل و یرانه ز دیو انه بپر س .
- بخداحا ظرم شر ط ببندم یادت هست ......
- نا مت را می گذارم بهار
- چه دانستم که این سودا، مرا زین سان کند مجنون
- خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم
- گر آن مراد شبی در کنار ما باشد
- هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر
- یکی شاهدی در سمرقند داشت
- ﺷﻌﺮ ﻓﺮﻭﻍ ﻓﺮﺧﺰﺍﺩ
- مي توان در قاب خيس پنجره
- مینویسم چنان زیبایی
- از تمامی رودهایی که به چشم دیده ام
- باد بر کلمات من می چرخد
- چیز بدی نیست جنگ
- آخر به چه درد می خورد آفتاب اسفند
- نه نمی توانم فراموشت کنم
- ديدار تو كشتزار نور است
- میخواهم دوباره به دنیا بیایم
- باد می وزید
- تکهتکه فرو میریزند
- ماجراى مرا پايانى نبود
- سر مي روم از خويش
- درد یعنی بزنی دست به انکار خودت
- هوای بی کسی سرد است
- می آیی و چون چاقویی
- تا درون آمد غمش ، از سینه بیرون شد نفس ..
- تو آسمان آبی آرام و روشنی
- امشب بیا که تشنه ی یک همنشینی ام
- یکی مرغ غریب است که باغ دل من خورد
- امشب بیا که تشنه ی یک همنشینیام
- تـــو کـیـسـتـی کـه مـن اینگـونـه بیتو بـیتـابـم
- جان ما دستان گرمت رابده دردست من
- اگه بشه با واژه ها حالمو تعریف بکنم
- فکر کردن به تو یعنی غزل شور انگیز
- کاش خورشید تو آغاز کند فردا را
- نیمه ی خالی لیوان مرا پر نکنید
- دوست من نکته ی آغازهاست
- وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد
- گفت دانایى: که گرگى خیره سر،
- اي همه مردم، در اين جهان به چه کاريد ؟
- زمان در خواب و دريا قصه پرداز
- دیوانه شدم عشق تو آخر به سرم زد
- مهری بزن از بوسه به پیشانی سردم
- وقت دلتنگی دلم صحرای محشر می شود
- یادت افتادم و دیدم که سراپا غزلم
- بگذار که چشمـان تو را وام بگیرم
- شب بر روی شیشه های تار
- چه دانستم که این سودا، مرا زین سان کند مجنون
- تقصیر تو نیست
- شب نیست ماه نیست
- ماهى به آب گفتا ، من عاشق تو هستم.
- نه سراغی ، نه سلامی ... خبری می خواهم
- تو خواهي ماند و کسي نه خواهد ديد
- نگیر از این دل دیوانه، ابر و باران را
- همه هست آرزویم كه ببینم از تو رویی
- از دوست داشتن
- پاییز من......قلم بارونی من
- تقصیر تو نیست
- شب سردی است و من افسرده
- گاهی مسیر جاده به بن بست می رود
- تو مثل ِ سرزمین ِ من بـــزرگی
- نامه به کودکی که هرگز زاده نشد.اوریانا_فالاچی
- نوروز
- صدای پای بهار
- ای دل ڪه بی گدار، به آبی نمیزدے
- رؤیاهای من اند این قاصدک ها
- قربان دلت ؛نام گلت؛ چهره ی نازت
- همیشه خواستن توانستن نیست
- می نویسم
- یادمون باشه روی شیشه ی دلمون حک کنیم
- این روزها از من تا دل
- این روزها نوازنده خوبی شده ام
- نمی دانم چه خواهد شد...
- با نگاهت اجتماع کافری تشکیل شد
- دختر شیرازی
- گاهی به خدا نفس کشیدن سخت است
- آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
- به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
- بیا ای مهربان با من!
- که دل گرفتهام از روزگار، دور از تو
- باغ بی برگی
- آتش عشقات به خاکستر بدل کرد آخرم
- کاش در تندیس آدم دل نبود
- تقصیر دلم چیست
- امروز مهربان باش،
- از عشق من به هر سو، در شهر گفتگوییست...
- ﻓﺮﻫﻨﮓ یعنی :
- خزان
- آرام جانم میشوی ، پشت وپناهم میشوی؟
- تو كیستی، كه من اینگونه بی تو بی تابم؟
- چراغ ماه لرزان، از نسیم سرد پاییز است
- کاش می شد …
- مرا یک شب از این شبها به صرف عشق دعوت کن
- ای هرچه صدف بستهٔ دریای لبت
- خدایا
- بگذار قلب بی قراری بشکند
- ماهى به آب گفتا ، من عاشق تو هستم..
- میروم خسته و افسـرده و زار
- این شعر فریدون مشیری رو هرشب قبل خواب بخونید
- جشن دلتنگی رازقی
- اشعار عاشقانه
- آخر اي دوست نخواهي پرسيد
- حال من یعنی همین!
- درون آینه پاک آب می نگرند
- چه می خواهم دگر زین زندگانی؟