!!yalda!!
06-28-2015, 07:41 PM
به گزارش افکارنیوز، شهرام زارع، باستانشناس و سردبیر مجله باستانپژوهی که برخلاف سنش دوستی عمیق و طولانی با «شهریار عدل» داشت، در یادداشت خود تلاش کرده به معرفی دقیق پروفسور «شهریار عدل» بپردازد و این معرفی را به هشت قسمت مختلف تقسیم کرده است و نخست آن که چگونه از درگذشت این ایرانشناس آگاه شد ...* در سکوتِ غروب، سرت گرم کار است که دوستی تلفن میکند: از دکتر عدل خبری داری؟ خبرِ تازه، هیچ! الا که گفت تیرماه میآید. با درنگ و تردید میگوید: پس خبر را نشنیدهای! بهتزده وا میروی... هنوز سیویکم خرداد است، او تیر ماه میآید... شهریار عدل مردی نبود که بتوان باور کرد در آغاز دهه هفتم عمر از دست برود. پُرکار و شاداب و سرشار از زندگی بود. دستکم بیست سال دیگر جای کار و زندگی داشت. از تحقیقات میدانی بازنشسته نشده بود و هنوز در بیابان از او عقب میماندیم. اما چه میشود کرد که حساب عمر از دست ما بیرون است! او در خانوادهای پا به هستی نهاد که همه قبیلهاش اهل دانش و فرهنگ بودند. تبار پدری و مادریاش به تبریز و بسطام میرسید و هرچه به عقب میرفت پُرحکایتتر میشد. او نه فقط به میراث خانوادگی و خاندانی خود دلبستگی بسیاری داشت، بلکه با تحقیق و امانت داری به ثبت و ضبط و صیانت از آن میپرداخت.میراثدار بود، نه میراثخوار و میراثبَر؛ و میراث سترگی نیز از خود به یادگار گذارد. به همین سیاق، اما در مقیاسی بزرگتر، خود را وقف تحقیق و پاسداری از میراث تمدنی ایران کرده بود. عاشق ایران بود و بیآنکه به زبان آورد خود را خادمِ بیچونو چرای میهنش میدانست. بیش از پنجاه سال از عمر عزیزش را دلیرانه و بیوقفه در راه حفظ و صیانت و شناخت ایران سپری کرد.میگفت از همان سالهای آغاز بیست سالگی در همانجا به تدریس هم پرداخته است. به اذعان خود او، ورود و عضویت در «مرکز ملّی تحقیقات علمی فرانسه» (cnrs) تأثیر زیادی بر آیندهی حرفهای وی گذاشت؛ مؤسسهای که بخشی از وزارت علوم و پژوهشهای علمی فرانسه است و تا پیش از او -در این رشته- فقط یک ایرانی، یعنی دکتر فیروز باقرزاده به عضویت آن درآمده بود. برخلاف رایِ برخی ملامتگران بیکار که او را به تخفیف و تحقیر «مزدبگیر دولت اجنبی» لقب میدادند، این شهریار عدل بود که امکانات چنان مراکزی را به خدمتِ اهداف و پژوهشهای خود گرفته بود. در «مرکز ملّی تحقیقات علمی فرانسه» او بعداً به سمت مدیر ممتاز تحقیقات ارتقاء یافت و چون همواره از پذیرش مسؤولیتهای اداری و اجرایی گریزان بود، همهی توانش مصروف سامان دادن برنامههای پژوهشی حول مسایل ایران میشد. از جمله، برنامههایی که در دو، سه دههی گذشته در خراسان و بلخ و بم دنبال کرد.شهریار عدل با وجود زندگی در فرانسه و حضور رسمی در «مرکز ملّی تحقیقات علمی فرانسه» هیچ گاه حتی به فکر گرفتن تابعیت دوگانه نیفتاد. سال گذشته وقتی در متروی پاریس کیف پول و همه مدارکش را دزد برده بود به این موضوع اشارهای کرد. درباره از دست دادن مدارکش به طنز میگفت «هر کدامِ ما یک نمره (شماره) هستیم، حالا من حتی نمره هم نیستم و اصلاً وجود ندارم.»