PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عاشقانه های من و خدا



sara23
12-22-2016, 12:01 AM
چندیست که خیالم بی خیالت نمیشود...
چشم های خسته ام خواب را فراموش کرده و در انتظارتند
بودنت را در نبض هایی که پی هم می ایند حس می کنم...
هوای بودنت را با عشق نفس می کشم
دلم از تب و تاب لحظه ها می ترسد کاش دم میگرفتند و عشقبازی ما را نظاره گر میشدن
رحمتی که بی امان بر بنده ی عاشقش فرود می اید و چشم های خیره ای که دل بریدن بلد نیستند
خالق مهر دریاب مرا که بریدن از تو نه کار من است نه طاقتم در حد تحمل فراغ تو
حکایت من حکایت دست های خالیست که سمت خدای باران بلند شده . دستانی که باران را بهانه کرده اند تا سهمی از خود خدا را داشته باشند.