PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سکانس پایانی.......قلم بارونی من



!!farzane!!
03-11-2017, 10:04 PM
📝
میان این همه واقعیت


در یک فیلم سینمایی زندگی میکنم!


تو نقش اصلی را بازی میکنی


و تمام درام حول عکس العمل هایت شکل میگیرد


سناریو از آن جایی شروع میشود


که دستانت روی کلاویه میلغزد


من میمانم و یک موسیقی دلهره آور!


دلهره ای از جنس بودنت

.
وقتی برایت شعر میخوانم سکوت میکنی


وسکوت ات ماندگارترین دیالوگی ست...


که آغاز یک معاشقه را رقم میزند


در تمامی سکانس ها


با یک قاب بسته از چشمانت دلبری میکنی...


و در هر پلان بیشتر عاشقت میشوم


تو اولین شخصیت فیلمنامه ای هستی


که اختیار قلم را از ذهن نویسنده ربوده


و آنقدر بی رحمانه به دل نشسته ای


که در تمام طول فیلم جولان میدهی


خودمختار میخندی


خودمختار اخم میکنی


خود مختار عاشق میکنی


بیچاره من که همبازی ات شده ا
م
مسحور نگاهت میکنم


دستان دلم را بالا میگیرم


و تسلیم این همه خدا بودنت میشوم
.
.
میان این همه واقعیت


در یک فیلم سینمایی بلند زندگی میکنم...


انتهای فیلم باز است


بیا تا حضورت


سکانس پایانی باشد


برای رویایی که محکوم میشود به دیوانگی


بیا تا ملودارمی بسازیم


که دنیا به خود ندیده است