PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نگاه میکنم این روزها …این روزها همه چیز را نگاه میکنم ... حتی او را !



L O S T
03-06-2018, 12:02 AM
https://files.facenama.com/i/attachments/1/1520265401287809_large.jpg



این روزها دورم اما نزدیک نزدیکم ، ساکت اما پر از حرفم ، آرام اما غوغایی

ست درونم …. نشسته و میشمارم روزهای رفته و روزهای در پیش رو را و اینکه

چه صبور است این دل !! نمی دانم چه اصراری دارد در زنده نگه داشتن تمامشان!

نمی دانم .

آرامم میکند تنها، قدم های تنهایی اما با یادی از گذشته ها و صدایی که

میخواند و نگاهی رو به آسمان

نگاه میکنم این روزها …این روزها همه چیز را نگاه میکنم ... حتی او را !

L O S T
03-06-2018, 05:01 PM
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در ِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در ِ این خانه ی تنها زد و رفت

دل ِ تنگش سر ِ گل چیدن ازین باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت

مرغ ِ دریا خبر از یک شب توفانی داشت
گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت

چه هوایی به سرش بود که با دست تهی
پشت ِ پا بر هوس دولت ِ دنیا زد و رفت

بس که اوضاع ِ جهان در هم و ناموزون دید
قلم ِ نسخ برین خط ِ چلیپا زد و رفت

دل ِ خورشیدی اش از ظلمت ما گشت ملول
چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت

همنوای دل ِ من بود به تنگام ِقفس
ناله ای در غم ِ مرغان ِ هماوا زد و رفت.