PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : داستان :درس استاد



Sarnevesht
05-26-2018, 07:12 AM
حکيمي شاگردان خود را براي يک گردش تفريحي به کوهستان برده بود.
تابلو استيل (http://saftysign.ir)
بعد از پياده‌روي طولاني،
همه خسته و تشنه در کنار چشمه‌اي نشستند و تصميم گرفتند استراحت کنند.

حکيم به هر يک از آن‌ها ليواني داد و از آن‌ها خواست قبل از نوشيدن آب يک مشت نمک درون ليوان بريزند.

شاگردان هم اين کار را کردند.
ولي هيچ‌يک نتوانستند آب را بنوشند، چون خيلي شور شده بود.

سپس استاد مشتي نمک را داخل چشمه ريخت و از آن‌ها خواست از آب چشمه بنوشند وهمه از آب گواراي چشمه نوشيدند.

حکيم پرسيد:
«آيا آب چشمه هم شور بود؟»

همه گفتند: «نه، آب بسيار خوش‌طعمي بود.»

حکيم گفت:
«رنج‌هايي که در اين دنيا براي شما در نظر گرفته شده است نيز همين مشت نمک است نه کمتر و نه بيشتر.

اين بستگي به شما دارد که ليوان آب باشيد و يا چشمه که بتوانيد رنج‌ها را در خود حل کنيد.

پس سعي کنيد چشمه باشيد تا بر رنج‌ها فايق آييد.»

دريا باش که اگر يک سنگ به سويت پرتاب کردند سنگ غرق شود نه آن که تو متلاطم شوي...?