گزین گویه های برتراند راسل

کلام قصار، گزین گویه یا قطعهٔ تفکر واژه‌ای‌ یونانی است که معنایش تعریف است. تعریف کردن یک چیز یا یک موقعیت برای فلاسفه و دانشمندان یونان، بطور متداول به معنی بیان اصل (جوهر، ذات) آن چیز یا موقعیت به زبانی فشرده و با استفاده از حداقل کلمات بوده است. متنی که در آن شناخت موضوعی در ده‌ها صفحه بیان شود، کلام قصار به حساب نمی‌آید. در ادامه به برخی گزین گویه های برتراند راسل که بیشتر در میان طرفدارانش دست به دست چرخیده، پرداخته شده است:


متأسفانه بسیاری از مردم پس از این‌که به دامان شوربختی درافتادند به سعادت از دست‌رفته خویش پی می‌برند.وقتی که از تلف‌کردن آن لذت می‌بری، وقت تلف‌شده نیست.احساس وظیفه در کار، نیکو و در روابط، آزاردهنده است. انسان ها تشنه محبت اند نه مراقبت.گرفتاری این دنیا از این است که نادان از کار خود اطمینان دارد و دانا از کار خود مطمئن نیست.وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد.بذر اندیشه و فکر بپاش، عمل و نتیجه درو کن.زندگی کردن بدون برخی از چیزهایی که می‌خواهید، بخش ضروری شادمانی است.راز شادمانی در این است: بگذارید دلبستگی‌های شما تا حد امکان گسترده باشند. بگذارید واکنش‌هایتان نسبت به چیزها و اشخاصی که به آنها دلبستگی دارید، به جای دشمنانه بودن، تا حد امکان دوستانه باشد.اگر خوب زندگی کنی به حتم شاد نمی شوی، اما اگر شاد باشی خوب زندگی خواهی کرد.در هر لحظه، یک چیز یگانه و تازه نهفته است.بینش نسنجیده و نیازموده برای فراهم آمدن حقیقت کافی نیست، هر چند که بسیاری از مهمترین حقایق نخست به این صورت تجلی کرده اند.کمتر رخ می دهد که ترس، عمل عاقلانه ای را باعث شود و بیشتر منجر به عملی می شود که آن خطری را که ترس از آن برخاسته افزایش می دهد.انسانی که امید و آرزویش از حدود زندگانی شخصی فراتر رفته باشد مانند انسانی که آرزوهایش محدود باشد در معرض ترس نیست.ما متوجه خواهیم شد که محکم ترین و تعصب آمیزترین باورهای ما آنهایی هستند که کمترین دلیل ها برای درستی شان در دست است