:هرچي بزرگتر ميشم عجايب زندگي برام بيشتر ميشه!
زندگي خيلي عجيبتر از اونيه كه ما ميبينم يا فكر ميكنيم
زندگي قانوني داره كه اگه نفهمي، كه هيچ. اما وقتي فهميدي قانون داره و رفتي دنبال يافتن روابط و توابع موجود اون،
اونموقع است كه هي بيشتر ميفهمي كه هيچ چي از اين قانون نميدوني.
اونموقع است كه ميفهمي چرا بايد به آدما فرصت داد تا خودشون را نشون بدن.
اونموقع است كه ميفهمي چرا يه قانون خاص براي همه آدما صدق نميكنه.
اونموقع است كه ميفهمي چرا بايد يه آدم مناسب در شرايط نامناسبي با شما روبهرو بشه كه هيچ وقت امكان اصلاح آن رابطه وجود نداشته باشه.
اونموقع است كه ميفهمي چرا هر آدمي را با يك سري اتفاقات خاص و نزديك به هم امتحان ميكنن.
اونموقع است كه ميفهمي اگه صبر را بلد نباشي به زور يادت ميدن.
اونموقع است كه ميفهمي هيچ چي از زندگي نميدوني.
اونموقع است كه ميفهمي اين موقعيت ها هستند كه هيچ وقت برنميگردند.
اونموقع است كه ميفهمي همه آدمها در شرايط خاصي ميتونن اونقدر بد بشن كه حتي خودشون هم تعجب كنن.
اونموقع است كه ميفهمي شرايط آدما را ميسازه نه آدما شرايطو
اونموقع است كه ميفهمي مستأصل شدن يعني چه.
اونموقع است كه ميفهمي چطوري همه ميتونن آدمو تحقير كنن.
اونموقع است كه ميفهمي توام اگه تو شرايط دوستت بودي شايد همون كار را يا حتي بدترشو به راحتي ميكردي.
و در نهايت