تو سکوت میکنی و فریاد زمانم را نمی شنوی !
یک روز …. من سکوت خواهم کرد ؛
و تو آن روز …. برای اولین بار مفهوم “دیر شدن ” را خواهی فهمید …
تو سکوت میکنی و فریاد زمانم را نمی شنوی !
یک روز …. من سکوت خواهم کرد ؛
و تو آن روز …. برای اولین بار مفهوم “دیر شدن ” را خواهی فهمید …
اینجا زمین است زمین گرد است
تویی که مرا دور زدیفردا به خودم خواهی رسید
حال و روزت دیدنیست
من به یادت بودم
اما تو بی احساس
به منو احساسم
تو خيانت کردی باز
یادم از یادت رفت
بی صدا قلبم مرد
من شدم تنها تر
خاطراتت رو غم برد
بی هوس عاشق بود
این دل بیچارم
از هوس تو رفتی
من هنوز بیمارم
بی خداحافظ بود
رفتنت از پیشم
دور میشیو من
بی صداتر میشم
به تو مدیونم من
عشقو یادم دادی
عاشقت بودم من
تو به بادم دادی .
همیشه غمگین ترین و رنجورترین لحظات انسان…
توسط کسی ساخته می شود که..
شیرین ترین و شاد ترین لحظات را برای او ساخته است…
دلم گرفته خدایا تو دل گشایی کن
من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن
به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای
دل گرفته ما بین و دلگشایی کن
رنگ صدام رگ غمه جای یکی اینجا کمه
دل نگرونم دورمو و خستم از همه تنها رفیقم دلمه
قاتل جونم فرقی نداره خوب و بد وقتی دلت قیدتو زد
فانوس کوری سایه بی رحم سراب رو دل بد مست خراب بسه صبوری
دارم از دست دلم دق میکنم دردامو هق هق میکنم مردمو عاشق میکنم قلبمو لایق
رضا صادقی
مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را خیانت قصه تلخی است اما از که می نالم
خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را
نسیم وصل وقتی بوی گل می داد حس کردم که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را نمی دانم چه افسونی گریبان گیر مجنون است
که وحشی می کند چشمانش آهوان صحرا را چه خواهد کرد با ما عشق پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیدهتر کردی معما را