پیش از آنکه سقراط را محاکمه کنند از وی پرسیدند:بزرگترین آرزویی که در دل داری چیست؟پاسخ داد: بزرگترین آرزوی من این است کهبه بالاترین مکان آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم:ای دوستان چرا با این حرص و ولع بهترین و عزیزترین سال های زندگی خود رابه جمع ثروت و سیم و طلا می گذرانید،در حالیکه آنگونه که باید و شاید در تعلیم و تربیت اطفالتانکه مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آنها باقی بگذارید،همت نمی گمارید؟!..
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفتدر حالی که گویی ایستاده بودم ،چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شددر حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد “می شود”و اگر نخواهد “نمی شود”به همین سادگی …کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردمفقط او را می خواندم و بس …..
دلم برای باغچه میسوزدکسی به فکر گلها نیستکسی به فکر ماهیها نیستکسی نمیخواهد باور کند که باغچه دارد میمیردکه قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده استکه ذهن باغچه دارد آرام آراماز خاطرات سبز تهی می شود …..
تا حالا شده از خودمون بپرسیم کهقیمت یک روز زندگی چنده؟پوستر تمام رخ ماه قیمتش چنده؟چرا آبونماه اکسیژن هوا رو پرداخت نمیکنیم؟قیمت یک ساعت روشنایی خورشید چنده؟قیمت یک دست سالم چنده؟یک چشم بی عیب چقدر می ارزه؟قیمت یک سلامتی فابریک چنده؟اینا همه لطفه …همه نعمته که ما به حساب حق و حقوق خودمون میذاریمتا اونجا که اگه صاحبش بخواد میتونه همه رو آنی ازمون پس بگیرهقدر خودت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر …به زندگیت ایمان داشته باش تا بشه تموم قشنگیای دنیا مال تو …..
یاد بگیریم آسان بگیریم و از زندگی لـــذّت ببریم ؛خود را رها کنید و به اشتباهات خود بخندید ،زندگی ارزش غصه خوردن برای اشتباهات گذشته را ندارد.به یک لبخند ، یک بوسه ، یک نگاه از روی عشق ایمان داشته باشید.« جدی بگیرید چیزهای ساده را برای خوشبختی »