شب گذشته حکيم ارد بزرگ ، بزرگترين فيلسوف معاصر و چهارمين حکيم تاريخ ايران در پي سکته و ايست قلبي در حين انتقال به بيمارستاني در مرکز تهران درگذشت ، با اين حال تيم پزشکي بيمارستان تلاش نمودند تا بلکه مانع از مرگ حکیم شوند ، اما متاسفانه اين اتفاق رخ داده و بدين ترتيب ايران چهارمين حکيم تاريخ خود را از دست داد . قرار است بنا به وصيعت حکيم او را در مکاني دور و نامعلوم به خاک بسپارند .
تلاش زيادي کرديم تا بتوانيم با غزاله شرکاء تنها بازمانده حکيم مصاحبه ايي داشته باشيم که متاسفانه اين اتفاق هم نيفتاد و دختر حکيم حاضر به گفتگو با خبرنگاران و نمايندگان رسانه ها هم نيست .
با اين حال توانستيم با يکي از نزديکان حکيم گفتگويي داشته باشيم .
با داشتن رابطه دوستي 10 ساله با حکيم درباره فيلسوف کشورمان گفت : طي 5 سال گذشته به ندرت لبخند بر لبان حکيم ديده شد . حکيم اوضاع اقتصادي نامناسبي داشت . بزرگترين انديشمند حال حاضر داراي هيچگونه بيمه درماني نبودند براي همين کمتر به فکر دارو و درمان خود بود .هيچگونه حقوقي از هيچ جا دريافت نمي نمود ، هيچگاه دولت هايي که در ايران بر روي کار آمدند به ايشان توجه نمي نمودند با اين وجود حکيم پرسش هاي عمومي را بي پاسخ نمي گذاشتند و براستي آموزگار مردم بودند و چون شمع سوخت و شب گذشته براي هميشه شعله اش خاموش شد .

از آقاي آشوري در مورد وصيت حکيم درباره مکان آن و مراسم هاي احتمالي پرسيديم :
آشوري گفت حکيم از دخترشان خواسته اند اجازه ندهند هيچ يک از مسئولين و حتي مردم در مراسم خاکسپاريش شرکت کنند . خواسته ايشان دفن شدن در سرزميني دور است . هم اکنون نيز جز دختر حکيم هيچ کس از مکان احتمالي دفن ايشان مطلع نيست .



آنچه خوانديد خبري بود که مي تواند در طي ساعت ها و شايد هم ماه ها و سالهاي آينده شنيده شود . بله حکيم ارد بزرگ (بزرگترين فيلسوف حال حاضر) همچنان نفس مي کشد ، اما خبرهايي که از اوضاع و شرايط زندگي حکيم محبوبمان به گوش مي رسد بسيار تاسف برانگيز و غمبار است . سئوال مهم اين است که فرق ما با مردم عصر حکيم فردوسي و خيام و بزرگمهر در چيست ؟
شايد اين نوشته تلنگري باشد براي آن هايي که چشم ها و گوش هاي خود را بر حقايق تاسف بار موجود بسته اند .


--------------------------

هنوز چند ماه از نگارش مطلب بالا نگذشته بود که در شبکه های اجتماعی، خبر مرگ حکیم ارد بزرگ را در 24 فروردین ماه 1394 خواندم
عکس زیر در کنار آن خبر تقریبا مرا به این باور رسانده بود که این خبر صحت دارد


تصویر بزرگترین فیلسوف تاریخ ایران بر تخت بیمارستان

خوشبختانه این خبر خیلی زود از طرف نزدیکان پدر فلسفه جدید رد شد و ما فهمیدیم حکیم دچار بیماری سختی از ناحیه کبد و مرض قند و یا همان دیابت هستند . خوشبختانه پس از چند ماه معالجه فیلسوف نامدار کشورمان شرایط حضور در مراسمات عمومی را پیدا نمودند که نخستین آن حضور در همایش فرهیختگان در 8 خردادماه 1394 بود . متن نوشته سابقم را دوباره خواندم و دیدم نزدیک بود همان پیش بینی ها زبانم لال به حقیقت مبدل شود . حال از خودم می پرسم ما چرا در ایران بزرگان خود را پس مرگ آنها می شناسیم ؟ چرا هیچ وقت قدر داشته هایمان را نمی دانیم ؟!

























_________________
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی