تو این مدت تازه فهمیدم که تو چه احساسی داشتی!!!خیلی نامردی میخواد آدم با یه همچین حسی زندگی کنه..میدونی تازه دارم میفهمم که اون موقع چی به چی بوده!!!حس بدیه خیلی از خودم بدم اومدهدارم به این فک میکنم که چطوری از این افکار خلاص بشم..راستشو بخوای همه چی دوباره مثل فیلم از جلو چشمم داره رد میشه.حال غریبی دارم.....بدجور دلم میخواد زمان به عقب برمیگشت تا من یه سری کارها رو انجام بدم .و برعکس....من کجام و.....بیخیال حالا خیلی چیزا عوض شده!از همه مهم تر منم که خیلی تغییر کردم.آره همه چی حتی.