نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: الو سلام...خونه خداس؟...قلم.بارونی من

Hybrid View

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    1823
    نوشته ها
    867
    پسندیده
    71
    مورد پسند : 548 بار در 421 پست
    Linux Chrome 51.0.2704.81

    الو سلام...خونه خداس؟...قلم.بارونی من

    الو؟؟… خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم
    الو … الو… سلام
    کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟
    مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟
    پس چرا کسی جواب نمی ده؟
    یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس. بله با کی کار داری کوچولو؟
    خدا هست؟ باهاش قرار داشتم. قول داده امشب جوابمو بده.
    بگو من می شنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم …
    هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم .
    صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟
    فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟
    بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :
    اصلا خدا باهام حرف نزنه گریه می کنما…
    بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛
    بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو…دیگر بغض امانش را بریده بود
    بلند بلند گریه کرد وگفت:
    خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم می خواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا…
    چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟
    آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه
    فراموشت کنم؟
    نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟
    مثل خیلی ها که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.
    مثل بقیه که بزرگن و فکر می کنن من الکی می گم با تو دوستم.
    مگه ما باهم دوست نیستیم؟
    پس چرا کسی حرفمو باور نمی کنه ؟
    خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه این طوری نمی شه باهات حرف زد…
    خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت:
    آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش می کنه…
    کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب می کردند
    تا تمام دنیا در دستشان جا می گرفت.
    کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان می خواستند .دنیا برای تو کوچک است …
    بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی…
    کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت.
    صلواتی نثار مادران خفته درخاک

  2. کاربر مقابل پست !!farzane!! عزیز را پسندیده است:

    !!yalda!! (10-30-2016)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن