تو تاکسی نشسته بودم
طرف یه حرف قشنگی زد ، گفت
جوونای الان مثل تریاکیای قدیمن ، اونا پای منقل میشستنو دنیاشونو میساختن
بعد بلند میشدن میدیدن فقط یه ظرف خاکستر جلوشونه
جوونای الان پای گوشی میشیننو دنیاشونو میسازن بعد بلند میشن میبینن هیچی ندارن ...