ای کاش پیشم بودیای کاش در این تنهایی در آغوشم بودیبرای لحضه ای با تو بودن را احساس میکردماین چه دردی است که تو را میبینم ونمیتوانم بگویمدوستت دارمای کاش شیشه غرورم می شکشت تا فریاد بزنم ولی افسوس که می ترسم وگوشی شنوا نیستای کاش روزی تو را از یاد ببرمتا چشمانم رنگ خواب را حس کندتا خواب های رنگی ام تمام شود تا از نبودنت در در تنهایی خود زار بزنمکاش می دانستی که با تمام وجود تو را می خواهم
ولی افسوس که گوشی شنوا نیست
ای کاش اینجا بودیوگرمای وجودت از این خواب زمستانی نجاتم می داد حال کهاین جا نیستی بگذار فریاد بزنم تا امواج صدایم گوشت را نخراشددوستت دارمدوستت دارمدوستت دارم