همه ی ما آدما تو زندگیمون یک
“هیچ” داریم …
“هیچی” که از همه پنهونش میکنیم ؛
بخصوص تو اون موقع هایی که تویِ جمع نشستیم
و تنهایِ تنها به نظر میرسیم ،
یهو یادش میفتیم و بغض میکنیم …
میپرسن “چیزی شده؟ ”
یه لبخند مصنوعی تحویلشون میدیم
و میگیم : “هیچی “؛
مجبوریم هرجوری شده بغضمونو قورت بدیم
و نمایش آدم های خوشحالو بازی کنیم …
همه ی ما آدم ها یک “هیچ”داریم !
” هیچی” به وسعت قلب های دلتنگمون …
همون “هیچی” که باعث میشه
موقع دلتنگی بغض کنیم،
شایدم به یاد خاطره های خوب ،
باعث لبخندهای گاه و بی‌ گاهِمون میشه …
و “تو” همان
“هیچ” زندگیِ منی