نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: سلام ای عشق دیروزی

Hybrid View

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    5652
    نوشته ها
    1,086
    پسندیده
    264
    مورد پسند : 885 بار در 731 پست
    Unknown Firefox 58.0

    سلام ای عشق دیروزی

    سلام ای عشق دیروزی، منم آن رفته از یادی
    که روزی چشمهایم را، به دنیایی نمیدادی...
    سلام ای رفته از دستی، که میدانم نمی آیی
    و میدانم برای من، امیدی رفته بر بادی...

    به خاطر داریَم آیا؟ !به خاطر دارمت آری!
    سلام ای باور پاکی، که از چشمم نیفتادى...
    اسیر عشق من بودی،زمانی...لحظه ای...روزی
    رهایت کردم و گفتم:پرستویم تو آزادی!...

    سکوتم را نکن باور، خودت هم خوب میدانی
    که در اشعار من چیزی، شبیهِ داد و فریادی...
    فلانی وصفِ این حسرت،مگر در شعر می‌گنجد؟!
    تصور کن درِ حجله،بمیرد تازه دامادی...

    اسیرِ عشقِ من بودی،زمانی...لحظه‌ای، روزی
    رهایت کردم و گفتم: پرستویم تو آزادی...
    نوشتی :بی تو میمیرم،خرابت می‌شوم عمری
    خلافِ آنچه می‌گفتی،ببین حالا چه آبادی!!...

    نه پیغامی، نه پسغامی،چه راحت بردی از یادَم!
    نه حتی نامه‌ای...شعری،برایِ من فرستادی...
    حقیقت زهر تلخی شد،که آگاهانه نوشیدم
    از این هم تلخ‌تر باشی،همان شیرینِ فرهادی
    به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
    اما زوزه اش را کشید
    تا از پشت
    خنجر نزند




  2. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    5652
    نوشته ها
    1,086
    پسندیده
    264
    مورد پسند : 885 بار در 731 پست
    Unknown Firefox 58.0
    ندیدنت ،،،
    سخت است ،،،
    امـــا !!!
    همین که میــــدانم ،،،
    هستی ،،،
    و
    حــالت خــــــوب است ،،،
    " دنیـــــــایم زیباست ،،،

  3. کاربر مقابل پست mohamad.uk عزیز را پسندیده است:

    y@saman (02-03-2018)

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    5652
    نوشته ها
    1,086
    پسندیده
    264
    مورد پسند : 885 بار در 731 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    دلدار قديمي
    عطش نوش عبس سوز
    اي كاش تورا
    در هوس باد نفس بود
    ايكاش كه تو گو شه سجاده ي خيسم
    بودي ز عطرت همگان را به نشاني
    مهتاب شب تار؛
    اي بر من بيمار
    محجوبترين يار
    باز آ، كه تورا چشم به راهم
    برقوت چشمان ترك خورده يعقوب
    افتاده به آهم
    با تونفس سبز اقاقي به حريمم
    انگار تجلي شده از مهر نمازم
    اي يار قديمي
    دلدار صميمي
    باز آ
    كه تورا چشم به راهم
    چشمان تو شايد
    بدهند حس نيازم
    مهوش دل خوبم
    با ما به از اين باش!
    به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
    اما زوزه اش را کشید
    تا از پشت
    خنجر نزند




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن