برای خون دل خوردن همیشه درد بسیار است
برای مرد حتی طعنه‌ی یک فرد بسیار است

نمی‌رنجم ز دشنامِ حسودان فرومایه
که از این یاوه‌ها پشت سر هر مرد بسیار است

مرا زخم زبان‌های همین مردم فراری داد
اگرچه حال ، فریاد «بیا برگرد» بسیار است

دلم را برد و رفت اما خیالی نیست ، می‌دانی؟
از این چشمان رنگی که خرابم کرد بسیار است

همیشه سر‌به‌زیری‌ها دلیلِ بر تواضع نیست
که سر توی گریبان در هوای سرد بسیار است..