من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق، مرا خوب ترینم کافیست..![]()
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق، مرا خوب ترینم کافیست..![]()
تو عهد كرده اي كه كشاني به خون مرا من جهد كرده ام كه به عهدت وفا كني
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﮔﺮ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻭﯾﻢ ﮐﺮﺩ
ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﺍﺑﺪ ﺍﺳﯿﺮ ﺍﻫﻮﯾﻢ ﮐﺮﺩ...!!
ﻣﻦ،ﺷﺎﻋﺮ ﯾﮏ ﻣﺸﺖ ﺭﺑﺎﻋﯽ ﺑﻮﺩﻡ...
ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻏﺰﻝ ﮔﻮﯾﻢ ﮐﺮﺩ...!!
در جام جهان نما نظر کن همه راآنگه ز وجود خود خبر کن همه راگفتی که خیال غیر باشد در دللطفی کن و از خانه به در کن همه را
از دیگران دل بردن آسان است ،
حرفی نیست…!!
از من اگر دل بردی اما ،
آفرین داری...![]()
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﮔﺮ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻭﯾﻢ ﮐﺮﺩ
ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﺍﺑﺪ ﺍﺳﯿﺮ ﺍﻫﻮﯾﻢ ﮐﺮﺩ...!!
ﻣﻦ،ﺷﺎﻋﺮ ﯾﮏ ﻣﺸﺖ ﺭﺑﺎﻋﯽ ﺑﻮﺩﻡ...
ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻏﺰﻝ ﮔﻮﯾﻢ ﮐﺮﺩ...!!
تادر دلِ من قرار کردی
دل را ز تو بیقرار دیدم
از مُلکِ جهان و عیشِ عالم
من، عشقِ تو اختیار دیدم
خود مُلک تویی و جانِ عالم
یک بود و منش #هزار دیدم
من مُردم و از تو زنده گشتم
پس عالم را دو بار دیدم![]()
من و احتمال دوری ز رخ تو حاش لله
نفسی که بی تو آید نفس مجاز باشد
تو به حسن بی نیازی که سروش بی نوا را
شب و روز از نکویان به تواش نیاز باشد
دولت همه ساله بیجلال تو مباد
همت همه ساله بیجمال تو مبادهر بنده که هست بیکمال تو مبادخورشید جهان تویی، زوال تو مباد
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است،شیشه ی بشکسته راپیوندکردن مشکل است،کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد،حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است