ترا که تاب بلا نیست، گرد عشـق مگـردبه دجله پا ننهد، هر که او شناور نیست
ترا که تاب بلا نیست، گرد عشـق مگـردبه دجله پا ننهد، هر که او شناور نیست
ویرایش توسط !!yalda!! : 01-18-2017 در ساعت 01:03 AM
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
تا میتوانی آتش دلها خموش کنمگذار بر فلک برود دود آه راجز محنت عذاب نبینی به عمر خویشگر نشنوی بجان سخن خیر خواه را
انصافــ نباشد ڪه در این شهر دَرَندشت
ضرب المثلِ "سوزنِ در ڪاه "تـــــــو باشی
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
یک جهان بر هم زدم وز جمله بگزیدم تو را من چه می کردم به عالم گر نمی دیدم تو را
آتش
همه را سوزاند
عشق اما
نه
شعلهور شد
حالا آتشنشانها
کلمهها را که در حرفها ناگفته ماندند
بغضها را که فرو خورده شدند
و مردها را که پا پس نکشیدند
ایستاده
از زیر آوار بیرون میآورند»
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
در رهگذر باد چراغی که تراستترسم که: بمیرد از فراغی که تراستبوی جگر سوخته عالم بگرفتگر نشنیدی، زهی دماغی که تراست!
تا در دلِ من قرار کردی
دل را ز تو بیقرار دیدم
از مُلکِ جهان و عیشِ عالم
من، عشقِ تو اختیار دیدم![]()
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق، مرا خوب ترینم کافیست..![]()
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
محبوبة حی کبریا را صلواتهمتای علی مرتضی را صلواتبرفاطمه، آن شفیعه روز جزاوان خیر کثیرِ مصطفی را صلوات
تکّههای دلِ مناَند این شعرها
که دستبهدست میروند.
مرا بخوان!
تا از چهار طرف
به سمتِ تو پرواز کنم
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.