بزرگترین ثروت زندگیم رو موقع خروج از خونه متوجه شدم،
نه مساحت خونه بود
نه مدل ماشین،
دوتا دست مادرم بود که پشت سرم رو به آسمون دعام می کرد ...
بزرگترین ثروت زندگیم رو موقع خروج از خونه متوجه شدم،
نه مساحت خونه بود
نه مدل ماشین،
دوتا دست مادرم بود که پشت سرم رو به آسمون دعام می کرد ...
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
مادر است آن حرمت و آزادگی مادر است آن تکیه گاه زندگی
مادر است دلداره فرزند خویش چون کشد جور تا کند او بندگی
قدر آن دوران که هستی در برش سخت دان و نگه دار محفل دلدادگی
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
اگر تمام حلزونهای عالم دست به دست هم بدهند تا به چین رنج هایت سفر کنند؛
باز هم کاری از پیش نخواهند برد ، گیرم عصاره شفابخش هم داشته باشند.
چین و چروک رنجهایت را مرهمی نیامده مادر ...
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
برای من
تا وقتی
مادرم بود
زمین زیباتر ازآسمان بود !
و آسمان
نه در آغاز روز
با آن طلوع دلفریب خورشیدش
ونه در پایان روز
با سکوت دل انگیز شبش
هیچ گاه
هیچ گاه
نتوانست بر زمین فخر بفروشد
اما ....اما
ازروزی که مادرم
به آسمانها پر کشید
آسمان
هر روز
روزی هزار بار
زیباییش را
به رخ زمین می کشد
اما
من که می دانم
راز زیبایی آسمان در چیست !!!
می دانم
آسمان
زیباییش را مدیون مادرم است
������������������������������������������������������
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
شايد زمين مادري باشد كه خود را به خواب زده تا ببيند كودكانش چه ميكنند،آيا وقتي خواب است اتش ميسوزانند يا مثل زمان بيداري همانقدر ارام و متين هستند...
شايد زمين مادري باشد كه در دل تب دار خود هزار بار براي فرزند ناخلف خود كه همه ي مردم شهر آن را وصله ي ناحسابي ميدانند بگريد و قربان صدقه برود!
شايد زمين مادري باشد كه خودش از گرسنگي دل ضعفه بگيرد اما سفره كه پهن شد و كودكان امدند بگويد بخوريد بند جگر هاي من،من سيرم!
شايد زمين مادري باشد كه از بي ادبي كودكانش موقع بازي برنجد و هزار بار در دل دعا كند ايندفعه كسي شاكي به در منزل نيايد
شايد زمين مادري باشد كه النگو هاي طلاي سفره عقدش را كه ديگر زرق و برقي ندارد و كمي كج شده براي تحصيل فرزند با هزار خجالت به مرد طلا فروش هيز بفروشد اما پسر بچه ي تخسش با بچه هاي ناباب بگردد و از راه به در شود
شايد زمين مادري باشد كه بعد از مرگ شوهرش بار زندگي و بچه هايش را با همان چادر مشكي چرك مورت وصله دار به دوش بكشد اما نوبهار كه امد بساط خياطي را براه كند و با پارچه هاي سوغاتي لباس نو بدوزد و بر تن جگر گوشه هايش كند
شايد؟شايد كه نه،قطعا زمين مادر است
يك شب ميخوابد و در خواب چنان ميلرزد كه ديگر صبح فردا كسي نيست كه سماور را روشن كند.
������فاطمه بابايي
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
کودکی از پدرش پرسید:
بابا مرد یعنی چه؟
پدر گفت؛
مرد به کسی میگن
که بدون هیچ چشم داشتی
خودشو وقف راحتی،
آسایش و رفاه خانوادش
میکنه
کودک گفت:کاش منم
میتونستم مثل مادرم
یه مرد بشم!
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-26-2017)
!!yalda!! (11-28-2017)
مادر ؛ زیباترین شعر خدا
لابلاى بى مبالاتى هاى بشر
گاهى موجودى قربانى فراموشى ميشود كه
ايثار را واژه به واژه سرود تا "فرزند" معنا شود
همين حوالى زندگى ،
كنج اتاقى كه بوى تنهايى اش را مديون همان فرزند است،
خيره به پنجره ايى كه گلدان شمعدانى اش
حتى در موسم بهار ديگر گل نميدهد،
مادرى نشسته است با روسرى گلدار...
مادرى كه چروكهاى دستانش
بوى شرافت ميدهد.
نگاه منتظر و نجيبش
منتظر فرزندى ست كه لابلاى اهن و تكنولوژى و فراموشى له شده است.
حوالى اين شهر
حوالى امروز
مادرى چشم به راه انسانيت است...
كفش هايت را بپوش
شادى ات را بردار
به زيارتش برو
او تنها يادگار خداوند در زمين است....
پویا مجیدی
ـــــــلامتـی "مــ٭ــ.ــ٭ــادر"...
"میـم" بـرا مهـربـونیـاش
" آ " واســه آرزوهــاش
" د " واسـه درداش
"ر" واســه رنجـاش.
بســــلامتـی وجــودِ نـازنیـنِـش
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
!!yalda!! (11-28-2017)