نجات_ازعذاب_الهیحضرت یونس (علیه السلام) مدت زیادی به هدایت و راهنمایی قوم خود مشغول بودنداما آنها ایمان نیاوردند.با نا امیدی آن پیامبر الهی از هدایت مردم؛ قراربر این شد که عذاب الهی نازل شود.پس حضرت یونس (علیه السلام) هم از میان مردم خارج شدند وقوم خود را ترک فرمود.هنگام وعده ی الهی نزدیک و آثار عذاب الهی کم کم نمایان میشد.
ابرهای سیاه آسمان را فرا گرفته و غرش آنها همه مردم را به وحشت انداخته بود.قوم یونس را چو پیدا شد بلاابر پر آتش جدا شد از سماءبرق میانداخت میسوزید سنگابر میغرید رخ میریخت رنگقوم حضرت یونس (علیه السلام) که راه فراری از عذاب الهی نداشتند تصمیم گرفتندبرای نجات به پروردگار عالم پناهنده شوند.آنها پشیمانی و توبه از ظلم خود را بهترین وسیله نجات دانستند.
پس مرد و زن،پیر و جوان روانه ی صحرا شدند. مادران، فرزندان خود را ترک کرده و همه با گریه وزاری از درگاه الهی طلب بخشش نمودند.جملگان از بامها زیر آمدندسر برهنه جانب صحرا شدندمادران بچگان برون انداختندتا همه ناله و نفیر افراختندگریه ی مردم از مغرب تا هنگام سحر ادامه داشت و صدای ناله ی مرد و زن تمام فضارا پر کرده بود.
از نماز شام تا وقت سحرخاک میکردند بر سر آن نفرآن قدر گریه کردند و ضجه زدند تا این که درهای رحمت الهی بر ایشان گشوده شد.ابرهای سیاه کنار رفتند و آسمان دوباره روشن گردید.
جملگی آوازها بگرفته شدرحم آمد بر سر آن قوم لدبعد نومیدی و آه ناشکفتاندک اندک ابر وا گشتن گرفتتضرع و زاری در برابر پروردگار عالم ارزش زیادی دارد و باعث می شود درهای رحمت الهیبه روی بنده گشوده شود.
چون تضرع را بر حق قدرهاستوآن بها که آنجاست زاری را کجاستهین امید اکنون میان را چست بندخیز ای گرینده و دایم بخندکه برابر مینهد شاه مجیداشک را در فضل با خون شهید