ماجرای مرا پایانی نبوداگر عطر تو از صندلی بر نمیخواست
دستم را نمی گرفت
و به خیابانم نمیبرد.
چه قدر بی تو به سر بردن دشوار است
رنگ های اتاق را می بینم، دل تنگ
بر می خیزند
و سوی درختان بال می زنندپس نیستی چنین است.
ماجرای مرا پایانی نبوداگر عطر تو از صندلی بر نمیخواست
دستم را نمی گرفت
و به خیابانم نمیبرد.
چه قدر بی تو به سر بردن دشوار است
رنگ های اتاق را می بینم، دل تنگ
بر می خیزند
و سوی درختان بال می زنندپس نیستی چنین است.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.