دوستت دارم
حتی
اگر قرار باشد
عمری بی چراغ در حسرت یافتنت
تمام پس کوچه های شهر را زیر باران قدم بزنم
![]()
باران گرفته است
هرکس
به زیر حفاظی کشیده سر
مرا چه باک ز باران
که گیسوان تو
چتری گشوده اند
![]()
زنها گاهی عاشقانه هایشان را دم می کنند
و می شود همان چای خوشرنگ
با عطر هل و دارچین که کنار حبه قندی از عشق چقدر می چسبد
گاهی دلدادگی هایشان را هر شب همراه با عطر مریم در خانه می پاشند
و هر صبح با تک بوسه ای دلت را نشانه می روند.
زنها گاهی دوستت دارمهایشان را زیر باران با تو بی چتر قدم می زنند
و گاهی ناگهان سکوت می کنند
و تو باید آنقدر مرد باشی که سکوت را در عمق چشمانشان معنا کنی
![]()
باران مردانه میبارد و اشک های من زنانه …
بی خیال بوی خاک باران خورده ای
که هنوز روی انتظار من ایستاده است
به ته مانده ی احساسی چنگ می زنم
که دیگر زیر بار بی شرفی عشق نمی رود
![]()
باراڹ که می بارد
جایت زیر چتــر احساسـم
خالی است
خاطــراتت
چه زیبا چکه می کند دروجودم
باخیــال بودنــت
قدم می زنــم تا بیایی
من باران و آمــدنت را دوست دارم
![]()
کوچه های خیس “حافظـه ی خوبـی” دارند!
می توانی زیرِ تمامِ حرفهایت بزنی
حتی می توانی وجودش را انکار کنی
اما یک کوچه پر از خاطرات و نم نمِ باران
کافیست تا بدانی که هیچ وقت “دروغگـوی خوبـی” نبوده ای …
![]()