یک گوشه نشسته ام پر از تشویشم
نقاشیه چشمان تو هم در پیشم
یک گوشه نشسته ام پر از تشویشم
نقاشیه چشمان تو هم در پیشم
زیبا تر از انی که تصور بکنم
من جز تو به هیچکس نمی اندیشم
بوی شور انگیز باران می دهی
با نگاهت بر دلم جان می دهی
بسکه خوب ومھربان و صادقی
بر دلم عشقی فراوان می دهی
لبخندت تعادل شهر را بهم می ریزد
تو بخند من شهر را از نو می سازم