نقل قول نوشته اصلی توسط ! Paradox نمایش پست ها
، احساس می‌کردیم تمام دنیا در دستان ماست و هیچ آرزویی بر دل نداریم
همانطور که در دل طبیعت پیش می‌رفتیم، ناگهان متوجه منظره‌ای شگفت‌انگیز شدیم. دره‌ای عمیق پیش روی ما بود که رودخانه‌ای...
خروشان و نعره زنان ، که کوه و دشت را آبیاری می‌کرد با شکوه و عظمت بی‌مانند در آن جریان داشت . من و یارم دست در دست هم با سختی بسیار بسوی رودخانه فرود آمدیم و لابلای درختان قدم زنان پیش میرفتیم که ناگهان در جلوی خود کلبه ای کوچک دیدیم ، بسوی آن رفتیم و در زدیم اما جوابی نشنیدیم پس در را گشوده و بداخل رفتیم ......