نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: شعر جلوه جانانه (شهریار)

Threaded View

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    8
    نوشته ها
    4,174
    پسندیده
    230
    مورد پسند : 885 بار در 587 پست
    Windows NT 10.0 Mozilla OS-Browser Compatible

    شعر جلوه جانانه (شهریار)



    اشعار زیبا و خواندنی محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار)
    شمعی فروخت چهره که پروانه تو بود
    عقلی درید پرده که دیوانه تو بود
    خم فلک که چون مه و مهرش پیاله هاست
    خود جرعه نوش گردش پیمانه تو بود
    پیرخرد که منع جوانان کند ز می
    تابود خود سبو کش میخانه تو بود
    خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر
    ته سفره خوار ریزش انبانه تو بود
    تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
    هر جا گذشت جلوه جانانه تو بود
    دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
    مرغان باغ را به لب افسانه تو بود
    هدهد گرفت رشته صحبت به دلکشی
    بازش سخن ز زلف تو و شانه تو بود
    برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک
    کورا هوای دام تو و دانه تو بود
    بیگانه شد بغیر تو هر آشنای راز
    هر چند آشنا همه بیگانه تو بود
    همسایه گفت کز سر شب دوش شهریار
    تا بانک صبح ناله مستانه تو بود
    گر پادشاه عالمی
    باز هم گدای مادری

  2. 2 کاربر پست **FERESHTEH** عزیز را پسندیده اند .

    !!yalda!! (11-09-2015),ghost (11-09-2015)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن