نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: داستان طنز ماهیگیری

Threaded View

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    971
    پسندیده
    0
    مورد پسند : 148 بار در 135 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 34.0.1847.116

    داستان طنز ماهیگیری

    از خواب بيدار شدم، آروم لباس پوشيدم و طوري كه زنم از خواب بيدار نشهجعبه ناهارم رو برداشتم، سگم رو صدا كردم و آروم رفتم توي گاراژ خونهقايق ام رو بستم به پشت ماشينم و از خونه به قصد ماهيگيري رفتم بيرون!بيرون باد شديدي ميومد و هوا هم خیلی بارونی بود.راديو رو هم كه روشن كردم متوجه شدم تمام روز وضعيت هوابه همون بدي باقي خواهد موند...تصميمم عوض شد. دوباره آروم برگشتم خونه، ماشين رو تو گاراژ پارك كردملباسم رو درآوردم و يواش رفتم تو رختخواب كنار زنم كه هنوز خواب بود ...اون رو از پشت بغل كردم و آهسته تو گوشش گفتم:* هوا بيرون خيلي بده...*كه همسر عزيزم جواب داد:*آره، ولي باورت ميشه كه اين شوهر احمق من تو همچين هوائي رفته ماهيگيري؟

  2. 2 کاربر پست * asal * عزیز را پسندیده اند .

    !!yalda!! (11-21-2015),ghost (11-21-2015)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن