یکی نزد حکیمی آمد و گفت:خبر داری فلانی درباره ات چه قدر غیبت و بدگویی کردهحکیم با تبسم گفت:او تیری را بسویم پرتاب کرد که به من نرسید؛تو چرا آن تیر را از زمین برداشتی و در قلبم فرو کردی؟یادمان نرود هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنی ها نباشیم .....