دوسْ داشتم
وقتی توو آشپزخونه ی کوچیکمون
غذا میسوخت
شیر سر میرفت
بشقاب میشکست
توهم مثه مردای قدیمی
داد میزدی
دختر حواست کجاست
منم میگفتم
به شما آقا ..
دوسْ داشتم
وقتی توو آشپزخونه ی کوچیکمون
غذا میسوخت
شیر سر میرفت
بشقاب میشکست
توهم مثه مردای قدیمی
داد میزدی
دختر حواست کجاست
منم میگفتم
به شما آقا ..