لحظاتی هست که هیچ چیز این زندگی قانعت نمی کند


و فقط و فقط نیاز به اندکی مردن داری !



یک نخ آرامش دود میکنم به یاد ناآرامی هایی که از سر و کول دیروزم بالا رفته اند …


یک نخ تنهایی به یاد تمام دل مشغولی هایم …

یک نخ سکوت به یاد حرفهایی که همیشه قورت داده ام …

یک نخ بغض به یاد تمام اشک های نریخته …

کمی زمان لطفا ، به اندازه یک نخ دیگر ، به اندازه قدم های کوتاه عقربه …

یک نخ بیشتر تا مرگ این دل نمانده !

بهم گفت کمى از حال و روزت بگو
و من سکوت کردم و سکوت کردم و سکوت کردم ،
اونقدر سکوت کردم که مطمئن شدم چیزى رو از قلم ننداختم !


بعضی حرف ها را نباید زد
بعضی حرف ها را نباید خورد
بیچاره د♥ل چه می کشد میان این زد و خورد !

شاید برایت عجیب است این همه آرامشم !

خودمانی بگویم ؛ به آخر که برسی ، دیگر فقط نگاه میکنی . . .

گرگ همان گرگ است ، شغال همان شغال
و بین این همه حقیقت تنها آدم است که آدم نیست !





زمین جایگاهی برای فرار ندارد



بین این همه که جــــــان آدم را به لـــب می رسانند
نام عزرائــــــیل
بد در رفتــــــه است …!



یه سری از عقل فقط دندونشو دارن . . .




انسان های ساده را احمق فرض نکنید ؛
باور کنید آنها خودشان نخواستند که “هفت خط” باشند …



آدمهای شکسته دو دسته اند:
آنهایی ک یهویی از دست یک نفر افتاده اند…
آنهایی ک یواش یواش
از دست همه ترک برداشته اند…!