پنجره ها کلافه اند از سنگینی نگاه منتظرماگر نمی آییاینقدر پنجره ها را زجر ندهمچشم هایم به جهنم…




زخم زندگی ات منم
همه به زخم هایشان دستمال می بندند
تو
اما
به زخمت
دل بسته ای