خورشــید چشم روشنت را ، دوست دارم
دل دادن و ، دل بستنــت را دوست دارم

مــرداد آغــوشت ، بــرایم زندگـــانیست
اردیــبهشت دامــنت را ، دوســت دارم

در سایه ی پیـراهنت ، گـل ، جان گرفته
عـطــر گـل پـیراهــنت را دوســـت دارم

وقتـی که بـرمیـگردم از یک روز دشـــوار
در خــانه ، پیدا کـردنـت را دوست دارم

"من را در آغوشت بگیر" ، این جمله ات را
"من را رهـــا کن" گفتنـت را دوست دارم

بعد از هزاران روز ، یک شب هم جدایی
یک شــب جـــدا افتادنـت را دوست دارم

یک شب که شاید پیش من ، یک قرن باشد
فـــردا شبش ، برگشتنـت را دوست دارم


ای پـادشـاه قلـب مـن ، سوگـــند بر عشق
مـــن کـــشور امــن تنــت را ، دوســت دارم