ما ز بالاييم و بالا مي رويم ...
من « رود روان » را ديدم كه « خرامان و بی امان » « مي گذشت»
و « كوه فرازمند » و این « بشکوه سربلند » را تنها « مي گذاشت ».

« كوه نستوه » با « دنیایی از اندوه »: گفت:

اي « رود روان » و ای « خشم آلود خروشان »!
« به کجا چنین شتابان » و « چرا خزان و خیزان »؟كجا از من « چکادی سربلندتر » و « بنیادی فرازمندتر » مي يابي؟

رود پاسخ داد:ما ز بالاييم و بالا مي رويم ما ز درياييم و دريا مي رويم