تنهایی... یعنی که بغض کنی بشکنی هیشکی نفهمه
تنهایی... یعنی شبای سکوت و قلبی که زخمه
تنهایی... یعنی قدم بزنی دوباره زیر بارون
خودتی و شبو چشمای گریون
یعنی کنار تو نیست دیگه پیشت همقدم ِ با اون
تنهایی... یعنی که چشمای خیس و اشک رو بالش
تنهایی... یعنی یه بغض و دوباره هق هق و خواهش
تنهایی... یعنی ورق بزنی همه خاطره هاتو
نیست دیگه پاک کنه اشک چشاتو
یعنی کنار تو نیست دیگه گوش کنه تک تک حرفاتو
ای وای از دل سادم ای کاش دل نمیدادم
آروم زد نم بارون بازم یاد تو افتادم
تنهایی... یعنی که خیره بمونی به عکس رو دیوار
تنهایی... یعنی تو با شبو فکرشو چشمای بیدار
تنهایی... یعنی که هر شب و هر شب دلشوره داری
تو یه ساعت خاص بیقراری
یعنی سهم تو خاطره هاشه، آروم نداری
ای وای از دل سادم ای کاش دل نمیدادم
آروم زد نم بارون بازم یاد تو افتادم
ای وای از دل سادم ای کاش دل نمیدادم
آروم زد نم بارون بازم یاد تو افتادم
پاسخ با نقل قول