هر شب به تو با عشق و طرب می‌گذرد
بر من زغمت به تاب و تب می‌گذرد
تو خفته به استراحت و بی تو مرا
تا صبح ندانی که چه شب می‌گذرد






هستیم به امید تو چون دوش امشب


برآمدنت بسته دل و هوش امشب
زان گونه که دوش در دلم بودی تو
یارب! که ببینمت در آغوش امشب