من نبودم و تو بودی پدر .....


بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ،


حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ،


هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی .


ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بینمت ،


ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را،


اعتراض ها و درشتیهایم را ، و هر آنچه را که آزارت داد .


دستانت را می بوسم و پیشانیت را ،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ،


خاک پایت هستم تا هست و نیست هست .


به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم می کنم .