در نبود تو برگ زردی شده ام

میان برگهای سبز

تاب طعنه تابستان را ندارم

کاش کاری کنی باز پاییز بیایید



امیدی بر جماعت نیست میخواهم رها باشم
اگر بی انتها هم نیستم بی ابتدا باشم