خنجرت را از سینه ام بیرون بکش!


بگذار زندگی کنم!


عطرت را از پوست تنم بگیر!


بگذار زندگی کنم!


بگذار زنی را بشناسم


که نامت را از خاطرم پاک کند


و کلافِ حلقه شده ی گیست را


از دور گلویم بگشاید!


بگذار بی تو راه برومُ


بی تو بر صندلی ها بنشینم...


در قوه خانه هایی که تو را به یاد ندارند!




از: نزار قبانی